۶ اسفند ۱۳۹۱

اما لبخند رازی‌ست


دیشب از پنجره‌ی اتاقم

غمگینم و این حاصل ترشحات هورمونی دوره‌ی امتحانات‌ست. خسته‌ شده‌ام از امتحان‌های تمام نشدنی، زمستان و سرمای تمام نشدنی و برف تمام نشدنی و هر دفعه کارم این‌ست که بیایم توی این وبلاگ غر بزنم. پارسال هم همین موقع یکی دو بار غر زدم. اندکی دیگر می‌روم ایران و بعدش چیزهای بهتری برای نوشتن دستم می‌آید. می‌خواهم ببینم پسرهایش جذاب‌تر شده‌اند یا نه!

۵ نظر:

Vartan گفت...

اولاً که عنوان پست فوق‌العاده است
دوماً آخ گفتی! یعنی از هوای ابری برفی - کدر متنفرم، بارون بیاد ولی تند بیاد زو تموم شه یا ی نم نم کوچولو برا شرایط خاص
و در آخر هم باز گشت شما را به آغوش میهن اسلامی خیر مقدم می‌گوییم
پسرهایش هم جذاب‌تر شده‌اند دلت رو صابون بزن حسابی :))

Maahan گفت...

اولن که عنوان شعری‌ست از شاملو
دومن که من اتفاقن خیلیم برف دوست داشتم، ولی خب وقتی هوا جنبه نداشته باشه و نصف زمستون برف بباره ترجیح می‌دم گرم بشه!
سومن اون شرایط خاص هوای دو نفره‌ست؟ :دی
چهارمن بنده از الان برنامه دارم برای میهن اسلامی :دی

Vartan گفت...

:D
برف خوبه ولی بعد اون هم باید آفتاب شه بشه رفت برف بازی
در هر صورتی هوای ابری بده
حالا من با ایهام گفتم شما سریعاً شفاف‌سازی کن :))
میهن اسلامی هم برای شما ان‌شاء الله برنامه داشته باشه :))

Reza Cupid Boy گفت...

من
اگه
به شخصه
یه همچین ویویی داشت پنجره م
هیچی دیگه نمیگفتم
و میشستم
مثه بچه آدم درسم رو می خوندم
ماهان می کشمتاااااا
:)))))
بوووس

مرجان گفت...

عزیزم :) آره بهتر شدن پسرا