۳۰ تیر ۱۳۹۳

چراغی در دستم، چراغی در برابرم

حقیقت امر اینجاست که من انسانی‌ام بشدت با اعتماد به نفس بالا و امیدوار به آینده. این را یکهویی گفتم چون داشتم با یکی از خواننده‌های قدیمی اینجا چت می‌کردم و به من می‌گفت که نگرانم شده. چرا؟ چون من هم به ورطه‌ی چس ناله افتادم. دوستان فیسبوک‌نشین ما مفهوم چس ناله را خوب می‌دانند. غرهای بی‌محتوا از شرایطی که تمام و کمال معلول اعمال خود شخص است. در حالی که زندگی من هر چقدر تیره و تار باشد که هست،‌ اما جاده‌ی روبرو بسته نیست. فانوسی در دستم می‌گیرم و به پیش می‌روم، با گام‌هایی استوار.

هیچ نظری موجود نیست: