۱۸ آذر ۱۳۹۷

مارتین

مارتین را اگوست ۲۰۱۴ در دانشگاه دیده بودم همان موقع که الکس تازه آمده بود به این خانه‌ای که من الان زندگی می‌کنم و من‌ هم به‌عنوان دوست پسر الکس یک پایم اینجا بود. جلوی منزا دیدمش و به الکس گفتم این پسره همخانه‌ی جدیدت چقدر صورت هارمونیکی دارد. چهار و نیم سال است که مارتین را می‌شناسم. در این چهار سال مثل دوست پسر، هم‌خانه، رفیق و برادرم بوده. چیزی فراتر از همه‌ی این‌ها.

هیچ نظری موجود نیست: