۲۹ شهریور ۱۳۹۸

Exmatrikulation

امروز با دانشگاه تسویه حساب کردم. سه تا امضا باید از اداره امتحانات و اداره دانشجوهای خارجی و خدمات دانشجویی می‌گرفتم و در کل یک روز و نیم طول کشید. آخرش طرف توی خدمات دانشجویی بهم گفت که برات آرزوی موفقیت می‌کنم. یاد تسویه‌ حساب با دانشگاهم تو ایران افتادم که چون دبیر انجمن اسلامی بودم و ملت از کتابخونه انجمن کتاب کش رفته بودن، مسئولیت کتاب‌ها با من بود. انباردار دانشکده هم مگه ول می‌کرد! بعد از اون،‌ قرار شد یه بخشی از بودجه انجمن اسلامی برای خریدن کتاب‌های دزدیده شده کنار گذاشته بشه که یکی مثل من بگا نره.
 
پ.ن: شاید به سن خیلی از شما نخوره، دوره ما انجمن اسلامی ابهتی داشت برای خودش. هر چیزی هم بود غیر از اسلامی.

هیچ نظری موجود نیست: