چند ماه پیش با خوان (Juan) توی اینستاگرام حرف میزدم. یک ویدئوی رقص ایرانی برایش فرستاده بودم و نوشته بودم ایرانیها اینطور میرقصند. با ایموجی چشمک و خنده جواب داد که مگر رقص در ایران ممنوع نیست؟ آن موقع که هیجان وطندوستی و رگ غیرتم به جوش آمده بود طوری توی پر اش زدم که تا سه روز ازم معذرت میخواست.
دیروز بعد از جریان دستگیری و اعتراف گرفتن از دختر رقاص، یادش افتادم. او دیگر اینجا نیست، وگرنه همینجا میگرفتم و دستش را میبوسیدم که بله ما ملتی هستیم به غایت بدبخت و فلکزده، درمانده و غمگین که چهار دههست اساسیترین حقوقمان که در بدترین و دیکتاتوریترین جوامع دنیا حتی کسی به حق بودنش هم فکر نمیکند را از ما دریغ کردهاند.
۶ نظر:
سلام ماهان جان
برام عجیب بود که بعد از گذشت این همه وقت هنوزم داری مینویسی.
من که شایان رو پیگیر بودم خیلی کم دیگه به وبلاگش سر میزنه.
امیدوارم من رو قابل بدونی و از طریق جیمیل باهام در ارتباط باشی چون که من واقعا به کمکت نیاز دارم و ازت ممنون می شم که کمکم کنی.
باتشکر
پیوست: دوست جدید( البته اگر قابل بدونی)
ناشناس جان حداقل یه ردی از خودت به جا میذاشتی!
ایمیلم مگه برات ثبت نشده؟؟؟!
ایمیل بزن چون این جا واقعا نمی تونم صحبت کنم
قربون شکلت بشم توی پروفایلت نوشته:
The Blogger Profile you requested cannot be displayed. Many Blogger users have not yet elected to publicly share their Profile.
یعنی پروفایلت باز نیست. خب یه ایمیل بده دیگه. چرا خست داری؟ :)))
سلام واقعا ببخشید
از طریق ایمیل زیر با هم در ارتباط باشیم:
mrqagbfi@gmail.com
ارسال یک نظر