درباره من

فروردین ۹۴

- من الان سرشارم از امید.

آذر ۹۶

+ بیخود!

- چطور مگه؟

+ خب تو که دو سال وایسادی که بعدش فکر کنی این سرشار از امید بودنت بیخود و مهمل بوده، همین خودش نشانه بیخود بودنته.

- چرت نگو. درسته که میوه نمی‌دهد به کس / ولی که باغ تفرج است و بس!

تیر ۹۷

+ خب عمو جان حتی میوه هم به تنهایی که مهم نیست. در واقع این به خودت بستگی داره که کباب رو دوست داشته باشی یا عطر کباب رو. ولی آخرم منم می‌تونم بگم که این امید مهمل بوده. مثل تمام چیزهای دیگه.

آذر ۹۹

- آقا جون، آدم فرداش رو هم نمی‌بینه، چه برسه بخواد با قطعیت نظری بده که عطر کباب و کباب فلان. دو سال شد چهار سال و تو همچنان می‌بینیش. دوستش داری؟ دروغ می‌گی اگه بگی نداری. ولی اونم مشمول مرور زمان شده. آدم‌ها همه مشمول مروز زمان می‌شن. همین الان مارتین بهت میگه اگه تو بری از اینجا من گریه می‌کنم همون موقعی که دوست‌دخترش بهش چشم‌غره می‌ره. قراره تا ابد گریه کنه؟

۱ نظر:

ناشناس گفت...

I stumbled upon your blogs recently, and you sound like an
interesting person to hangout with. So, interested in hanging out?.t