رژه می رویم. هوا سرد است و دستانم یخ زده اند. امام آمده و ما تمرین می کنیم که برای رژه 22 بهمن آماده باشیم. روز تولدم در میدان صبحگاه ستاد رژه میرویم. پوتینهای سربازی انگشتان پا را میزنند، با هر پا که تا زاویه صد درجه جلوی فرمانده ستاد بالا میرود کون آدم جر میخورد، نگاهها دریده به ناخدای بیخدا، اخم دشمن شکن، طبل بزرگ زیر پای چپ، قدم رو، یگان به یگان، هر یگان به مسافت یک نماینده، یگان نخست، رزم نوازان، دادام دام دادام دام دادام دام دام دام دام دام.
سه شنبه یخ بسته تهران
12 بهمن 89
12 بهمن 89
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر