نمی دانم اینجا را می خواند، نمی دانم اینجا را که می خواند، چه فکری می کند، ولی من یک شب بارانیِ آبان هشتاد و چهار آشق یک پسر استریت شدم. امشب بعد از بیش از شش سال، حس آن شبی را داشتم که همان پسر استریت - که برای امتحان ترم با هم درس می خواندیم -، گفت که می خواهد با یکی از دخترها درس بخواند، دختری که کمی بعد فهمیدم دوست دخترش شده.
۹ نظر:
من می خونم اینجا رو شما کاریت نباشه
فکری هم نمی کنم چون اطلاعاتم کمه درباره ات
راستی
و هنوز آشقی پس از ۷ سال؟؟؟
بوووس
@ Reza
منظورم مخاطب خاص بود برای جملات اول :)
در مورد اون آشقی هم باید بگم که بعد از سه سال کش و قوس از سرم بیرونش کردم.
به قول شما بووس :دی
برا چی این حسو داشتی حالا؟
همونه..من فک کردم عاشق شدی..نگو آشق شدی!!=))
یوسف
nakone taraf dare ezdevaj mikone :D bikhial baba
@ Amir
نه خیر.
همدردی میکنم
منم عاشقِ یک پسرِ استریت شدم
روزی که فهمید من گی هستم و عاشقش هستم ، بهم گفت من میخوام با همکلاسیت ازدواج کنم .
به همین سادگی ... این شد شروع یکسال و نیم عذاب و افسردگیِ من
اگه به قول مائه، یه واو کم داشت
بوووسُ میگم
:))
بوووس
ارسال یک نظر