چهار سال پیش همین روزها خدمتم تمام شد. قبلش فرماندهام دریادار کاظمی بهم یک ماه مرخصی پایان خدمت داده بود. توی این یک ماه رفتم رشت کتاب ۵۰۴ را خریدم و برای امتحان زبان آیلتس خواندم. بعدش رفتم بوشهر یک هفته توی گرمای خرماپزان که مجتب را ببینم و البته بار آخر دیدنمان بود قبل از رفتنام از ایران. یک هفتهی آخر تیر را هم زودتر رفتم تهران که از پادگان تسویه حساب کنم و هم اینکه با لباس نظامی بروم کمیته انضباطی دانشگاه خایهمالی کنم که حکم تعلیق مدرکام را ببخشند که البته مالاندنها جواب نداد. ظهر یکم مرداد ۹۰ برگه موقت پایان خدمت دستم بود. قبل از برگشتن به رشت رفتم یک کافینت اول خیابان سمنگان در میدان رسالت که اسماش یادم نیست، آخرین روز زندگیام در تهرانِ خاکستری و این پست را نوشتم: خدمتم امروز تمام شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر